۱۶ نتیجه برای Spi
پرویز کردوانی ، محمدحسین قلعهای،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
سازمان خوار و بار و کشاورزی جهانی، مدل پنمن مونتیس (FAO-۵۶PM) را به عنوان یک مدل استاندارد در تخمین تبخیر و تعرق گیاه مرجع ارائه کرده است. نبود برخی از متغیرهای اقلیمی از قبیل تابش خورشیدی، رطوبت نسبی و سرعت باد می تواند مانع بزرگی در تخمین تبخیر و تعرق با استفاده از مدل FAO-۵۶PM باشد. برای غلبه بر مشکل عدم دسترسی به متغیرهای اقلیمی، از یکسری روابط و معادلات در قالب مدل پنمن مونتیس استفاده شده است. با توجه به این نکته، ارزیابی صحت این مدل برای نقاط مختلف، حائز اهمیت می باشد. در این تحقیق از معادلات فوق برای تخمین پارامترهای سرعت باد، رطوبت نسبی و تابش خورشیدی بهره گرفته شد و در نهایت اقدام به برآورد تبخیر و تعرق مرجع در حوضه رودخانه آیدوغموش شده است. به این منظور از داده های سال ۱۳۸۹ و ۵ ایستگاه تبخیرسنجی آیدوغموش، چپینی، خواجه شاهی، موتورخانه و میانه تونل ۷ استفاده گردید. مقایسه مقادیر تبخیر و تعرق حاصل از داده های تخمین زده شده با مقادیر بدست آمده از داده های واقعی مربوط به سال ۱۳۸۹ در این مدل نشان میدهد که تفاوت بین تبخیر و تعرق مرجع ETO در هر دو مورد بسیار جزئی می باشد. در این تحقیق مقادیر RMSE و MBE در بیش ترین و کم ترین میزان به ترتیب معادل ۰/۲۲۷ تا ۰/۹۷۱ و ۰/۲۷۱- تا ۰/۷۲۴ بدست آمده است. در این بین بیش ترین درجه صحت مربوط به معادله رطوبت نسبی بوده و در آن مقادیر RMSE، MBE و ضریب همبستگی(تبیین) R۲ به ترتیب معادل ۰/۲۳۲، ۰/۸۱۰- و ۰/۹۸۶ به دست آمد. همچنین کم ترین دقت متعلق به مدل هایگریوز بوده و در آن مقادیر RMSE، MBE و R۲ به ترتیب معادل ۰/۵۲۳، ۰/۲۴۱ و ۰/۹۵۸ می باشد. با توجه به نتایج بدست آمده می توان چنین عنوان کرد که با استفاده از دادههای محاسباتی می توان مقادیر تبخیر و تعرق را با بیشترین دقت برآورد نمود.
رضا کریم پور، حاجی قلی کمی ، سید مسعود حسینی موسوی ،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
لاک پشت خزری استان خوزستان از لاک پشتان آبزی خانواده Geoemydidae بوده و به زیر گونه Mauremys caspica siebenrocki تعلق دارد. این گونه، در زیستگاه های آب شیرین، از جمله در رودخانه های اصلی این استان مشاهده می شود. در طول این تحقیق که از بهار ۱۳۸۹ تا پایان پاییز ۱۳۸۹ به صورت فصلی ادامه یافت، به منظور مطالعه مورفومتریک لاک پشت خزری در استان خوزستان، در مجموع تعداد ۱۳۴ نمونه لاک پشت خزری از رودخانه های دز، کارون و کرخه به ترتیب با تعداد ۴۴، ۵۴ و ۳۶ نمونه جمع آوری شد. به طور کلی، ۱۰۷ نمونه از مجموع نمونه ها، ماده و ۲۷ نمونه از آن ها، نر تشخیص داده شدند و نسبت جنسی نر به ماده در مجموع سه زیستگاه، ۱ به ۴ تعیین گردید. همچنین تعداد نمونه صید شده به تفکیک فصل، در فصول تابستان، پاییز و بهار به ترتیب تعداد ۶۳، ۴۶ و ۲۵ نمونه ثبت گردید. بنا بر نتایج آزمون کولموگراف اسمیرنف، از میان ۱۲ صفت مورفومتریک مورد بررسی در لاک پشت خزری، در سه زیستگاه دز، کارون و کرخه، تنها دو صفت CCL (طول خمیده لاک پشتی) و CCW (طول خمیده لاک شکمی)، از توزیع غیرنرمال (۰۵/۰>P) و سایر صفت های مورد بررسی از توزیع نرمال برخوردار بودند.
محمّد حسین سینکاکریمی، علیرضا پورخباز، مهدی حسنپور، سید محمود قاسمپوری،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
فلزات سنگین بهدلیل دارا بودن خاصیت تجمع، بزرگنمایی زیستی و سمیت بالا سهم عمدهای از نگرانیهای مربوط به آلودگی اکوسیستمهای آبی را تشکیل میدهند. پرندگان تالابی به علت قرارگیری در سطحهای بالای زنجیره غذایی میتوانند بهخوبی نشانگر افزایش این فلزات در محیط زیست خود باشند. در پژوهش حاضر تعداد ۳۰ قطعه اردک سرسبز (۱۵ قطعه نر و ۱۵ قطعه ماده)، از سواحل جنوب شرقی دریای خزر جمعآوری شد. غلظت فلزات سرب، کادمیوم، کروم، روی و آهن در بافتهای کبد، کلیه و عضلهسینه اردکهای سرسبز با استفاده از دستگاه جذب اتمی تعیین گردید. بافتهای کبد و کلیه بیشترین میزان تجمعزیستی فلزات را از خود نشان دادند. تجمع فلزات کادمیوم، سرب و کروم در بافتهای مختلف از الگوی کلیه> کبد> عضله و تجمع فلزات روی و آهن از الگوی کبد> کلیه> عضله پیروی کرد. میانگین غلظت فلزات مورد مطالعه در کبد و عضله اردک سرسبز از ترتیب Fe>Zn>Pb>Cd>Crپیروی کرد در صورتی که میانگین غلظت فلزات در کلیه اردک سرسبز از ترتیب Fe>Zn>Pb>Cr>Cd پیروی کرده بود. تجمعزیستی آهن در بافت عضله بین دو جنس نر و ماده اختلاف معنیداری را نشان داد (۰۵/۰P<). میزان جذب روزانه و هفتگی فلزات ناشی از مصرف اردک سرسبز توسط خانواده شکارچیان در حد مجاز تخمین زده شد. میزان (Target Hazard Quotients) THQبرای هریک از فلزات کمتر از یک بدست آمد.بهطور کلی فعالیتهای مختلف انسانی در قسمتهای اطراف تالاب و ورود فاضلابهای گوناگون را میتوان منبع اصلی آلودگی به فلزات در منطقه مورد مطالعه دانست. نتایج حاصل از تحقیق حاضر میتواند در پایش مستمر سواحل جنوب شرقی دریای خزر مورد استفاده قرار گیرد.
مریم فلاحی، مریم شاپوری، لیلا لباسچی،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده
در تالاب انزلی به دلیل اینکه گونههای زیادی از ماهیان دریای خزر جهت تکثیر به این محل مهاجرت میکنند و لاروها نیز مراحل اولیه رشد خود را در آن میگذرانند، بنابراین موجودات زئوپلانکتون از اهمیت ویژهی تغذیهای برخوردار هستند. ازاینرو هدف از انجام این تحقیق بررسی پاروپایان (یک گروه عمده زئوپلانکتونی) در تالاب انزلی، منطقه مصبی و دریای خزر، بهمنظور شناسایی جنسها و تعیین فراوانی به همراه تعیین ارتباط آن با برخی فاکتورهای محیطی بوده است. عملیات نمونهبرداری از اسفند ۱۳۸۹ تا شهریور ۱۳۹۰ در ۵ ایستگاه دریای خزر، مصب و سه ایستگاه درون تالاب که شامل ایستگاههای نهنگ روگا، سرخانکل و ورودی تالاب غرب (ورودی آبکنار) (بهمنظور مقایسه تراکم زئوپلانکتون در سه منطقه دریا، مصب و تالاب با شوری آب متفاوت) بود، انجام شد. نمونهها توسط تور پلانکتونگیری ۳۰ میکرون فیلتر شد. شناسایی و شمارش نمونهها با استفاده از لام بوگاروف و میکروسکوپ اینورت صورت پذیرفت. در این تحقیق تعداد ۷ جنس از رده پاروپایان شناسایی گردید. جنسهای غالب مشاهدهشده در این تحقیق شامل: Acartia sp. ،.Cyclops sp و .Thermocyclops sp بوده است. رابطه تراکم پاروپایان با عوامل محیطی مانند اکسیژن، دما و pH مستقیم و با هدایت الکتریکی (شوری) و شفافیت معکوس گزارش شد. بیشترین تراکم پاروپایان در میان ایستگاههای موردبررسی، در ایستگاه ورودی تالاب غرب (ورودی آبکنار) به میزان ۴۷/۱۰۷ عدد در لیتر مشاهده شد و از میان سه منطقه دریا، مصب و تالاب، بیشترین تراکم در منطقه تالاب به میزان ۲۶/۵۹ عدد در لیتر بوده است. بیشترین تراکم پاروپایان در ماههای موردبررسی در مردادماه با تراکم ۸/۶۸ عدد در لیتر مشاهده شد. همچنین بررسیها نشان داد که تراکم پاروپایان در ایستگاههای دریای خزر و ورودی تالاب غرب (ورودی آبکنار) هرکدام با سایر ایستگاههای نمونهبرداری دارای اختلاف معنیدار آماری بودهاند.
علی عصاره، ابراهیم امیری،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۴ )
چکیده
ایران کشوری است خشک و دچار بحران آب. با توجه به نقش آبهای سطحی در اکوسیستم منطقه و تأثیر خشکسالی بر کمیت و کیفیت این آبها، تحقیق حاضر بهمنظور بررسی فراوانی وقوع خشکسالی در استان خوزستان انجام شد. به این منظور از آمار بارندگی سالانه ایستگاههای سینوپتیک دزفول، شوشتر، بهبهان، آبادان، مسجدسلیمان، اهواز و ایذه برای یک دوره آماری ۲۰ ساله (۱۳۹۱-۱۳۷۰) استفاده گردید. آزمون صحت و همگنی دادهها به روش ران تست و جرم مضاعف انجام شد. سپس فراوانی وقوع و شدت خشکسالی بر اساس ۵ شاخص، تحلیل دادههای بارندگی (SPI)، روش شاخص آستانه نرمال اقلیمی (RI)، شاخص بارش قابلاعتماد (DR)، روش نیچه و روش PNPI موردمطالعه قرار گرفت. نتایج بهدستآمده از روش SPI نشان داد که در ایستگاههای اهواز، دزفول، آبادان، مسجدسلیمان، بهبهان، ایذه و شوشتر به ترتیب ۷، ۶، ۶، ۶، ۷، ۹ و ۸ مورد از انواع خشکسالی، بر اساس شاخص RI در ایستگاههای منتخب به ترتیب ۱۰،۴،۳، بدون بروز خشکسالی،۵،۴ و ۴ مورد خشکسالی، بر اساس شاخص DR در ایستگاههای اهواز، دزفول، مسجدسلیمان، بهبهان و ایذه ۶ مورد و در ایستگاههای آبادان و شوشتر ۵ مورد خشکسالی، بر اساس روش نیچه در ایستگاههای اهواز و دزفول ۵ مورد در ایستگاههای آبادان و بهبهان ۴ مورد، در ایستگاه مسجدسلیمان ۳ مورد، در ایستگاه شوشتر ۲ مورد و در ایستگاه ایذه یک مورد خشکسالی اتفاق افتاده است. این در حالی است که نتایج تحقیق بر اساس شاخص PNPI نشان داد در ایستگاههای بهبهان و ایذه ۹ مورد خشکسالی، در ایستگاههای اهواز، مسجدسلیمان و شوشتر ۷ مورد خشکسالی و در ایستگاههای دزفول و آبادان ۶ مورد خشکسالی اتفاق افتاده است. نتایج نشان میدهد که در تمام ایستگاههای موردمطالعه در طول سالهای آماری حداقل ۳۰ درصد خشکسالی اتفاق افتاده است.
مریم فلاحی کپور چالی، مریم شاپوری، سارا منصوری،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده
شناسایی و فراوانی گردانتنان در تالاب انزلی و منطقه مصبی و دریای خزر در طی ۷ ماه با فواصل ۴۵ روز از اسفندماه سال ۱۳۸۹ تا شهریورماه سال ۱۳۹۰ مطالعه شد. این تحقیق در پنج ایستگاه نمونهبرداری شامل سه ایستگاه در تالاب (در منطقه ورودی تالاب غرب، سرخانکل و نهنگ روگا)، یک ایستگاه در مصب و یک ایستگاه نیز در دریای خزر بررسی شد. نمونهبرداری با استفاده از لوله پولیکا و برداشت آب به حجم ۳۰ لیتر و فیلتر کردن آن به وسیله تور پلانکتونگیر ۳۰ میکرون انجام شد. طبق نتایج حاصله از شاخه گردانتنان (Rotatoria)، ۳۰ جنس شناسایی شد که جنسهای Brachionus، Keratella و Polyarthra غالب و نشان دهنده شرایط یوتروفیک تالاب انزلی بودند. فراوانی گردانتنان در ایستگاه ورودی تالابغرب با ۷۵۷ عدد در لیتر و در ایستگاه سرخانکل با ۷۴۹ عدد در لیتر حداکثر بود. اطلاعات حاصل نشان داد شاخه زئوپلانکتونی گردانتنان در فروردینماه حداکثر فراوانی خود را دارا بود که این عدد ۴۹۷ عدد در لیتر برآورد شد. بهطورکلی حداکثر فراوانی گردانتنان در مقایسه با دریا و مصب، مربوط به ایستگاههای تالاب انزلی بوده است. پس از تالاب فراوانی در ایستگاه مصب بیشتر بوده و در ایستگاه دریای خزر فراوانی بسیار اندکی داشتند. نتایج آماری آنالیز واریانس یکطرفه دادهها نشان داد که میانگین فراوانی شاخه زئوپلانکتونی گردانتنان در ایستگاههای مختلف با هم اختلاف معنیدار دارند. میان فاکتورهای فیزیکوشیمیایی و فراوانی گردانتنان ارتباط وجود دارد، به این صورت که افزایش دما و pH و اکسیژن آب سبب افزایش فراوانی این موجودات شده و بالعکس افزایش هدایت الکتریکی باعث کاهش آنها گشته است.
علیرضا پورخباز، مرضیه خسروی، مهدی حسن پور،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
ماهیان بخشی از ذخایر باارزش زیستی دریای خزر محسوب شده و نقش مهمی در تأمین غذای انسانها بالأخص جوامع بومی و محلی دارند. طی سالیان اخیر فعالیتهای طبیعی و انسانساخت توانسته بخش زیادی از آلایندههای فلزات سنگین را وارد این اکوسیستم آبی نماید. این آلایندهها قادرند که بهتدریج توسط آبزیان جذب و در پیکره زنجیره غذایی بالا روند. تحقیق حاضر غلظت فلزات آرسنیک و آهن را در بافتهای عضله و پوست ماهی کیلکای معمولی (Clupeonella cultiventris caspia) (۵۰n=) و آلوزا (Alosa caspia) (۱۷n=) به علت اهمیت در تغذیه انسان و لزوم اطمینان از سلامت آن در سواحل جنوبی دریای خزر موردبررسی قرار داده است. نمونههای ماهی به روش هضم اسیدی آمادهسازی شده و سپس غلظت فلزات موردمطالعه با استفاده از دستگاه جذب اتمی مدل Scientific Equipment GBS قرائت شد. نتایج نشان داد که میانگین غلظت فلزات آرسنیک و آهن بین بافتهای عضله و پوست دو گونه موردمطالعه اختلاف معنیداری را با یکدیگر داشتهاند (۰۵/۰P<). همچنین نتایج نشان داد که غلظت فلزات آرسنیک و آهن بین بافتهای متناظر گونههای کیلکای معمولی و آلوزا اختلاف معنیداری را با یکدیگر داشت (۰۵/۰p<). نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد هیچگونه همبستگی معنیداری میان آرسنیک و آهن در بافت عضله و همچنین پوست ماهیهای کیلکای معمولی آلوزا وجود نداشت (۰۵/۰p>). از مقایسه نتایج بهدستآمده با استانداردهای ارائهشده جهانی مشخص گردید که غلظت فلزات آرسنیک و آهن در عضله و پوست ماهیان پایینتر از استانداردهای جهانی بود.
هاجر شریفی، سام حایری پور، رضا امیرنژاد،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده
آلودگی منابع آب بوسیله آفت کش ها یکی از معضلات زیست محیطی محسوب می گردد که در حال حاضر به واسطه توسعه کشاورزی و تنوع آفات مقاوم گیاهی، گسترش روزافزونی یافته است. پلرود یکی از مهمترین رودخانه های شرق استان گیلان می باشد که به دلیل وجود مزارع وسیع برنج درحوزه آبریز آن هرساله مقادیر قابل توجهی سموم کشاورزی را به دریا منتشر می نماید و سم غالب مورد استفاده در منطقه برای مبارزه با کرم ساقه خوار برنج حشره کش دیازینون می باشد. لذا در این تحقیق به منظور تعیین میزان غلظت باقیمانده سم دیازینون در آب و نقش گیاهان در جذب و تجمع دیازینون از گونه غالب منطقه (Sambucus nigra) و رسوبات، ۵ ایستگاه در رودخانه پلرود، طی دو فصل بهار (خرداد) و تابستان (تیر و مرداد) سال ۱۳۹۱ مورد بررسی قرار گرفت. نمونه های آب به روش فاز جامد استخراج و سپس تمامی نمونه های استخراج شده بوسیله دستگاه GC بادتکتور NPD مورد آنالیز قرار گرفتند و سرانجام با استفاده از آنالیز آماری ANOVA و T-TEST داده های به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. با توجه به نتایج تجزیه شیمیایی، درفصل بهار سم دیازینون در نمونه های آب، گیاه و رسوب هیچ کدام از ایستگاه های مطالعاتی دیده نشد. حداکثر غلظت مشاهده شده در فصل تابستان مربوط به نمونه های آب در ایستگاه شماره ۳ با میانگین غلظت ۷۵/۰ میکروگرم بر لیتر می باشد. براساس آزمون آماری انجام شده میان تجمع دیازینون درآب، گیاه ورسوب درفصل تابستان اختلاف معنی داری وجود داشت.
مریم قربانی، ساناز شکری، سعید برومند نسب،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۵ )
چکیده
تبخیر و تعرق یکی از پارامترهای مؤثر بر بیلان آبی حوضههای آبریز و از اجزای اصلی چرخه هیدرولوژیکی محسوب میشود. به علت نیاز به برگ خریدهای اقلیمی مختلف و اثر متقابل این برگ خریدها برهم دیگر تبخیر و تعرق یک پدیده غیرخطی و پیچیده میباشد. یکی از مراحل پیچیده در مدلسازی سیستمهای غیرخطی، پیش پردازش پارامترهای ورودی جهت انتخاب ترکیبی مناسب است. در این پژوهش امکان استفاده از شبکههای MLP,MNN و FF برای تخمین تبخیر و تعرق گیاه مرجع مورد مطالعه قرار گرفته است و در این راستا از نرمافزار MATLAB کمک گرفته شد. با استفاده از سری دادههای هواشناسی سالهای ۹۳ – ۱۳۷۷ ایستگاه اهواز، ابتدا مقادیر متوسط تبخیر و تعرق روزانه گیاه مرجع از روش استاندارد فائوپنمنمانتیث محاسبه شد، سپس با استفاده از این مقادیر بهعنوان خروجیهای هدف، شبکههای مختلفی با ساختارهای متعارف تعریف و آموزش داده شد. درنهایت قابلیت شبکه برای تخمین تبخیر و تعرق با استفاده از قسمتی از دادهها که در طراحی و یا آموزش شبکه استفادهنشده است، موردبررسی قرار گرفت. با بررسیها انجامگرفته مشخص شد که تنها با استفاده از پارامتر دمای متوسط روزانه بهعنوان ورودی، میتوان میزان تبخیر و تعرق گیاه مرجع را با استفاده از سه نوع شبکه با دقت قابل قبولی تخمین زد. همچنین با مقایسه نتایج حاصل از سه شبکه با آزمونهای آماری مشخص شد که شبکههایFF و MLP با R²بیشتر نسبت به MNN در تعیین تبخیر و تعرق گیاه مرجع از دقت بیشتری برخوردار میباشند.
عبدالعظیم قانقرمه، غلامرضا روشن،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
دمای سطح آب دریاها و اقیانوسها یکی از شاخصهای سنجش ویژگیهای اقیانوسشناسی و هواشناسی است، بهطوریکه در مسائل اقیانوسشناسی، هواشناسی، ماهیگیری و سیاستگذاریها و برنامهریزیهای دریایی نقش مهمی ایفا میکند. یکی از پهنههای آبی که نقش بسزایی در اکوسیستم، امنیت غذایی، فرصت اشتغال، امنیت نظامی و غیره برای برخی از کشورهای همجوار با آن، منجمله ایران دارد، پهنهی آبی دریای خزر میباشد. کشیدگی دریای خزر در راستای شمالی جنوبی به طول ۱۲۰۰ کیلومتر سبب شده است، الگوهای دمایی مختلفی را تجربه نماید. لذا این تحقیق بر مبنای آمار ماهانه و ۲۵ سالهی (۲۰۰۹-۱۹۸۵) دمای آب سطح خزر که از تارنمای نوآ استخراج گردید، اقدام به خوشهبندی الگوهای متفاوت دمایی نموده است. نرمافزارهای مورداستفاده در این تحقیق شامل MatLab و Surfer میباشد. بر مبنای خوشهبندی ۳۰۰ ماه موردنظر، ۶ خوشهی اصلی استخراج گردید که به ترتیب خوشهی یک با ۱۰۱ ماه و خوشهی پنجم با ۹۵ ماه، در رتبههای اول و دوم بیشترین فراوانی قرار دارند. بههرحال در اکثر خوشهها، ناحیهی جنوب شرقِ خزر جنوبی بهعنوان گرمترین منطقه شناخته شد و خزر میانی نسبت به سایر نواحی دیگر بهعنوان خنکترین ناحیه معرفی گردید. بهطوریکه با حرکت از خزر شمالی و جنوبی به ناحیهی خزر میانی، از مقادیر دما کاسته شده است. لازم به توضیح است که بالاترین ضریب تغییرات و انحراف معیار دمای سطح آب خزر نیز، متعلق به خزر میانی میباشد؛ بنابراین در این تحقیق برای اولین بار در تحلیل دمای سطح آب خزر بهجای صرف میانگین ماهانه برای کل دوره زمانی، از خوشهبندی دما برای شناسایی الگوی دمایی ماهانه استفاده گردید و درنهایت یافتههای این تحقیق نشان میدهد که در تحلیلهای اقلیمی نمیتوان تنها از میانگینهای تقویمی مانند ماهانه استفاده نمود زیرا یک الگوی دمایی تنها در یک ماه اتفاق نمیافتد و از طرف دیگر نیز ممکن است در بعضی سالها در ماههای مختلف الگوها متفاوت شوند، پس بنابراین بهترین حالت در تحلیل دمای سطح آب دریای خزر استفاده از الگوهای خوشهای است.
محمود توکلی، محمدرضا بهروز خوش قلب،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۷ )
چکیده
فیلماهی (Huso huso) بهعنوان یکی از ۵ گونه مهم ماهیان خاویاری دریای خزر میباشد. میزان صید گونه فیلماهی در آبهای ایرانی دریای خزر از سال ۱۳۸۴ تا پایان سال ۱۳۹۳ بهشدت کاهشی بوده بهطوریکه از ۶/۳۰ تن در سال ۱۳۸۴ به ۷/۶ تن در سال ۱۳۹۳ رسیده که کاهشی معادل۱/۷۸ درصد داشته است. سهم صید فیلماهی از کل ماهیان خاویاری صیدشده در سال ۱۳۸۴ معادل ۱/۱۸ درصد بود که این میزان در سال ۱۳۹۳ به ۴۱ درصد افزایشیافته است. بیشترین میزان سهم صید درمجموع صید فیلماهی مربوط به سواحل شرقی آبهای ایرانی دریای خزر در استان گلستان بود که معادل ۵۸ درصد در سال ۱۳۸۴ و ۶۰ درصد در سال ۱۳۹۳ بود. میزان خاویار استحصالی گونه فیلماهی در سال ۱۳۸۴ معادل ۷/۱ تن بود که با کاهشی در حدود ۵۳ درصد به ۸/۰ تن در سال ۱۳۹۳ رسیده است. سهم میزان خاویار استحصالی از گونه فیلماهی از کل خاویار استحصالی از ماهیان خاویاری در سال ۱۳۸۴ معادل ۱/۹ درصد بود که این میزان در سال ۱۳۹۳ به ۲/۴۵ درصد افزایشیافته است. صید در آبهای ایرانی دریای خزر در حال حاضر فقط بهمنظور تکثیر و بازسازی ذخایر و تحقیقات انجام میگیرد
بهروز صاحب زاده، کاظم شعبانی گورجی، ضیاءالدین شعاعی، مهدی افشاری،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
دشت سیستان، پرتراکمترین زیستبوم انسانی در شرق ایران، سرزمین پهناور و کم شیبی است که بخشهای وسیعی از آن را دریاچههای هامون تشکیل میدهند. این منطقه به فراوانی در معرض وزش بادهای پرقدرت ازجمله باد ۱۲۰ روزه است. در دوره ۵ ساله اخیر، با گسترش خشکسالی و خالی شدن بستر دریاچههای هامون از آب، وزش بادها و برخاست و پراکنش گردوغبار در این منطقه، شدت و دوام بیشتری یافته است. این پژوهش با روش پیمایشی و مراجعه به اسناد پزشکی بر اساس میزان فراوانی مراجعه شهروندان به مراکز درمانی در تابستان ۱۳۹۶، به رتبهبندی ریسک پراکنش رسوبات بادی بر سلامت دستگاه تنفس و چشم شهروندان در منطقه سیستان میپردازد. تجزیهوتحلیل یافتههای پژوهش نشان میدهد بین میزان شدت وزش باد و میزان پراکنش رسوبات بادی در محیطزیست و همچنین بین میزان پراکنش دانههای تخریبی توسط باد در زیستبومهای انسانی در منطقه سیستان و میزان فراوانی مراجعه شهروندان به مراکز درمانی به دلیل مشکلات تنفسی و آسیبهای چشمی، رابطه آماری معناداری وجود دارد. رتبهبندی زیستبومهای انسانی در منطقه سیستان بر اساس ریسک ایجاد توام مشکلات تنفسی و آسیبهای چشمی در اثر پراکنش رسوبات بادی در محیطزیست برای شهروندان در معرض این پراکنشها، به ترتیب شامل مناطق روستایی دهنو پیران، بزی الری، محمدشاهکرم و عباس رستم است.
کیوان صائب، شراره کرمی راد،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
نوارساحلی منطقه ای مشترک مابین خشکی و دریا محسوب می شود. این ناحیه، منطقه ای است بسیار مولد و متنوع از اکوسیستم های مختلف که برای طیف وسیعی از جانداران، محل سکونت، تغذیه، زاد آوری و پناهگاه فراهم می آورد. از عوامل مهم و آلوده کننده اکوسیستم های دریایی که تاثیرات منفی زیادی برجای می گذارد، نشت نفت می باشد.لکه های نفتی که در پی نشت نفت ایجاد می شوند توانایی ورود و نشت بر روی نوار ساحلی و اکوسیستم های ساحلی را دارند.از شاخص های مهم جهت ارزیابی منطقه ساحلی نسبت به نشت نفت شاخصESIمی باشد که وضعیتی از منابع ساحلی که نسبت به نشت نفت احتمالی دارای حساسیت بالا می باشند ارائه می دهد. منطقه مورد مطالعه در این پژوهش نوار ساحلی شهرستان عباس آباد در غرب مازندران و جنوب دریای خزر می باشد. جمع آوری داده های پایه، برای نقشه سازی شامل: منابع فیزیکی، منابع زیستی و منایع مورد استفاده انسان در طی فصل تابستان و پاییز ۱۳۹۱، با پیمایش تمام طول کرانه ساحلی، مشاهده و جمع آوری مستندات موجود در منطقه، عکس برداری، پرسش از افراد بومی منطقه و نقطه برداری با دستگاه GPS صورت گرفت. با بررسی نتایج بدست آمده از این پژوهش در طی مطالعات میدانی، جمع آوری اطلاعات و نقشه سازی نشان داده شد، که در نوار ساحلی شهرستان عباس آباد، ۷ رتبه اصلی ، و با توجه به رتبه های فرعی ۹ رتبه مورد شناسایی قرار گرفت، که عبارتند از: ۳A، ۴، ۵، ۶B، ۸A، ۸B، ۸C، ۹Bو ۱۰B. از لحاظ میزان حساسیت رتبه های شناسایی شده در منطقه ساحلی دو رتبهباحساسیتپایین۳A و ۴، دو رتبهبا حساسیتمتوسط۵و ۶B و از سواحل با حساسیت بالا ۵ رتبه ۸A ، ۸B ، ۸C، ۹Bو ۱۰Bشناسایی شد. رتبه های دارای حساسیت بالا دارای تعداد بیشتری می باشند و رتبه های با حساسیت پایین بیش از ۵۲% نوار ساحلی را پوشش داده اند. در رده دوم رتبه های با حساسیت متوسط با تقریبا ۳۸% قرار دارند.
فاطمه رجایی، رضا دهمرده بهروز،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده
در جهان آلودگیهای زیادی مانند فلزات سنگین و ترکیبات آلی پایدار در داخل محیطزیست رها میشوند. ترکیبات آلی پایدار شامل پلیکلرهبیفنیل (PCB)، آفتکشهای آلیکلره (OCP) و غیره میباشند. این ترکیبات به دلیل پایداری و چربیدوست بودن، تمایل به تجمع در زنجیره غذایی را دارند. اگرچه همه مهرهداران نسبت به اثرات ترکیبات آلی کلردار حساس هستند اما پرندگان به خاطر حساس بودن به تغییرات زیستمحیطی و قرارگرفته در بالای زنجیره غذایی برای مطالعات بزرگنمایی زیستی بسیار مناسب هستند. ازاینرو، گونه باکلان بزرگ (Phalacrocorax carbo) در زمستان سال ۱۳۹۳ از سواحل دریای خزر در استان مازندران که تحت کشاورزی و استفاده شدید از آفتکشها میباشد جمعآوری و میزان آلودگی PCB و OCPs بافت ماهیچه با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی گازی (GC) آنالیز شد. میزان PCBs در باکلان ۹۰ ng/g wet wt بود. در میان ایزومرهای PCB، سه ایزومر ۱۵۳PCB، ۱۱۸PCB، ۱۳۸PCB بالاترین غلظت را در بین ایزومرها دارد و ۷۵ درصد از مجموع ۷ ایزومر را شامل میشود. بالاترین غلظت در میان آفتکشهای آلی کلره اندازهگیری شده مربوط به (ng/g wet wt ۴۶) DDTs (۴۶ نانوگرم بر گرم وزن تر) و پایینترین غلظت مربوط به هپتاکلر (ng/g wet wt ۲) میباشد که به ترتیب حدود ۶۰ و ۲ درصد از کل آفتکشهای آلی کلره را دارا میباشند. با توجه به ترکیبات آلی کلره یافت شده در گونه باکلان و با توجه به مصرف خوراکی آن، میبایست استراتژیهای نوین کنترل آفت مبنی بر حذف کاربرد نابخردانه آفتکش بهکارگرفتهشود بهطوریکه امروزه این رهیافت در بیشتر مباحث توسعه پایدار کشاورزی مطرح میشود.
سید حامد موسوی ثابت، عادله حیدری،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده
شناخت شاخصهای زیستشناسی ماهیان در برنامهریزیهای حفاظت از زیستبوم از اهمیت بسزایی برخوردار است. ماهی سمیعی Alburnoides samiii ازجمله فراوانترین ماهیهای رودخانهای حوضه جنوب غربی دریای خزر است. این مطالعه بهمنظور مقایسه تفاوتهای ریختی ماهی خیاطه در بالادست و پاییندست سد رودخانه سفیدرود با استفاده از روش لندمارک محور شبکهای تراس در آبان ماه ۱۳۹۳ به اجرا درآمد. درمجموع تعداد ۶۰ قطعه ماهی (۳۰ قطعه مربوط به ایستگاه بالادست سد و ۳۰ قطعه مربوط به ایستگاه پاییندست سد) توسط الکتروشوکر صید گردید. ۱۴ نقطه روی بدن ماهیان انتخاب شد و ۹۱ فاصله بین این نقاط بر روی سمت چپ بدن آنها اندازهگیری شد. در نتایج ریختسنجی ابتدا دادهها با استفاده از فرمول Beacham استاندارد شدند، سپس اختلافات ریختی آنها تحت آزمون تحلیل عاملی و تحلیل تابع متمایزکننده قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون تحلیل عاملی نشان داد که ماهیان خیاطه در ۴ مؤلفه اصلی صفات ریختی از یکدیگر متمایز شدهاند. نتایج آنالیز تحلیل تابع متمایزکننده مشخص نمود که گروهبندی ریختی افراد به میزان ۱/۹۷ درصد صورت گرفته است. دلیل تمایز جمعیت ماهیان بالادست و پاییندست سد، احتمالاً میتواند مربوط به اثر سد بر زیستگاه و درنتیجه فاکتورهای ریختی باشد. نتایج این تحقیق میتواند در برنامهریزیهای مدیریت شیلاتی مورداستفاده قرار گیرد.
محمد آبادی، عباسعلی زمانی، عبدالحسین پری زنگنه، یونس خسروی، حمید بدیعی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده
فلزات سنگین در محیطهای آبی از شکل محلول و مواد جامد معلق در رسوبات جذب و انباشته میشوند. انباشت نهایی فلزات سنگین در محیطهای آبی رسوبات و بدن موجودات زنده است. انباشت زیستی فلزات سنگین از طریق شبکه غذایی نگرانیهای ناشی از خطرهای بیولوژیکی و محیطزیستی بالقوه را فراهم میکنند. بنابراین پژوهش درزمینه آلودگی فلزات سنگین نقش مؤثری در حفاظت از بهداشت انسانی و کاهش خطرهای ناشی از آلودگی آنها دارد. در این پژوهش بهمنظور سنجش آلودگی فلزات سنگین (آهن، منگنز، روی، مس، نیکل، سرب، کادمیوم و کبالت) در رسوبات سطحی (۰-۵ سانتیمتر) چهار رودخانه مهم منتهی به دریای خزر (نکارود، تجن، سیاهرود و تالار)، از ۱۶ ایستگاه، نمونههای رسوب از بستر رودخانهها در تابستان ۱۳۹۴ جمعآوری و پس از هضم با تیزاب سلطانی توسط دستگاه جذب اتمی شعله اندازهگیری شد. روند تغییر میانگین غلظت فلزات سنگین (میلیگرم فلز بر کیلوگرم رسوب) در رسوبات سطحی بهصورت آهن (۰۰/۲۳۳۰۰) > روی (۸۷/۲۰۲۸) > منگنز (۲۵/۷۰۱) > نیکل (۷۷/۳۶) > سرب (۷۷/۲۵) > مس (۶۲/۱۹) > کبالت (۶۲/۱۸) > کادمیوم (۶۲/۵) بود. در بین عنصرهای موردمطالعه میانگین عنصرهای روی، کادمیوم و سرب بیشتر از غلظت میانگین رسوبات جهانی است. همچنین تحلیلهای آماری نشان داد مقدار عنصرهای آهن، منگنز، کبالت و مس در رودخانه سیاهرود، کادمیوم در رودخانه نکارود و روی در رودخانه تجن متفاوت است (۰۵/۰>p). استفاده از شاخصهای درجه آلودگی (Cf)، پتانسیل خطر محیطزیستی (Er)، غنیشدگی (EF) و زمین انباشتگی (Igeo) نشان داد که بیشینه ارزش شاخصهای مطالعه شده متعلق به عنصر کادمیوم است. همچنین نتایج شاخصهای پتانسیل خطر محیطزیستی کل (RI)، درجه آلودگی کل (Cd) و بار آلودگی (PLI) حاکی از آن است که خطر محیطزیستی در رودخانه نکارود قابلتوجه و بسیار نگرانکننده است. این تحقیق ضرورت کنترل فعالیتهای انسانی و استفاده از راهبردهای مدیریت و کنترل آلودگی در کیفیت رسوبات رودخانههای منتهی به دریای خزر را ثابت کرد.